نهج البلاغه؛ حکمت های ۶,۷,۸,۹,۱۰
۷,۰۶۹حکمت های 6,7,8,9,10:
حکمت 6:
صدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَالاِْحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.
ترجمه:
سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویى و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست.
مرحوم سیّد رضى به دنبال این سه جمله حکمت آمیز اضافه مى کند که در روایت دیگرى از امام تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت جویى وسیله پوشاندن عیب هاست و آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود»;
وَرُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً: الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ، وَمَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ.
حکمت 7:
الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَأَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ.
ترجمه:
صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است و اعمال بندگان در این جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پایدار) است.
حکمت 8:
اعْجَبُوا لِهَذَا الاِْنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْم، وَیَتَکَلَّمُ بِلَحْم، وَیَسْمَعُ بِعَظْم، وَیَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم.
ترجمه:
از این انسان تعجب کنید که با یک قطعه پیه مى بیند، با قطعه گوشتى سخن مى گوید، با استخوانى مى شنود و از شکافى تنفس مى کند!
حکمت 9:
إذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَد أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ.
ترجمه:
هنگامى که دنیا به کسى روى آورد نیکى هاى دیگران را به او عاریت مى دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکى هاى خودش را نیز از او مى گیرد.
حکمت ۱۰:
خالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ، وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ.
ترجمه:
آن گونه با مردم معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک بریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند.